|
|
جهان ملک خاتون | :نام | | جهان | :لقب | | نیمه دوم قرن هشتم | :تولد | | بعد از 784 ه ق | :وفات | | دیوان اشعار | :آثار | | | | |
| |
جهان ملک خاتون دختر جلال الدین مسعود شاده از شاعران نیمه دوم قرن هشتم هجری بوده که در شیراز متولد شد. | |
آخرین نامادری جهان، سلطان بخت نام داشت که وی را بسیار دوست می داشت و در غزلیاتش از سلطان بخت نام آورده است. | |
وی در ابیاتش به اسم خود (جهان) تخلص کرده است. درسال 743 ه ق که پدر جها با سلطان بخت در بغداد ازدواج می کند، در همان سال به شیراز می رود و بعد از یک سری کشمکش های سیاسی پدر ایشان کشته می شود و نوعروس در انتظار او تنها می ماند جهان ملک خاتون نیز پس از کشته شدن پدر با دشمنان خاندان خویش در شیراز مانده و به اضطرار یا اختیار مدح آنان را می گفت. | |
چندی بعد نامادری او هم از دنیا رفت و وی تنها شد. جهان با مردی که در حکومت، منصبی داشته ازدواج می کند. | |
اشعار وی بیش از 5500 بیت شامل قصیده، ترجیع بند، قطعات، غزلهای متعدد و رباعیات است. | |
تاریخ فوت جهان را بعد از سال 784 ه ق آورده اند. | |
| |
چند بیت از سروده های او: | |
نه صبر اندر غم هجران توان کرد | نه درد عشق را پنهان توان کرد | | نه از دست غمش افغان توان کرد | نه بر وصلش توانم شاد گشتن | | کجا فکر سر و سامان توان کرد | چو زلفش بس پریشان است، ما را | | کجا درد مرا درمان توان کرد | چنین دردی که من دارم زهجران | | بسی دشوارها آسان توان کرد | اگر باشد امید روز وصلش | | بسی جان و جهان قربان توان کرد | اگر عید رخ او رو نماید | | صبوری راست گو از جان توان کرد | تو جانی و زمن دوری نگارا | | | | | | | |
| |